صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

90/7/4
8:2 ع

سردار رضایار :در دوران دفاع مقدس ، بنده در سپاه اردبیل حضور داشتم و هر روز شاهد حضور بسیجیان کم سن و سالی بودم که پیش بنده می آمدند و خواستار رفتن به جبهه و مناطق عملیاتی بودند .یک روز نوجوانی کم سن و سال بنام مرحمت بالازاده پیشم آمد و گفت می خواهم به جبهه بروم و لطف کنید مرا هم اعزام کنید. خیلی هم پافشاری می کرد . بنده هم با توجه به کمی سن ایشان ، گفتم : 13 ساله ها نمی توانند به جبهه بروند !

 

  

 مرحمت هم خیلی غمگین و ناراحت رفت . مدتی پیدا نبود . به پدر و مادرش گفته بود کار مهمی پیش آمده که باید به تهران برود، اما نگفته بود، چه کاری؟
وقتی با اصرار از پدر و مادر اجازه گرفت، بی‌درنگ راهی تهران شد؛ شنیده بود باید به خیابان پاستور برود و رفت. هر طور بود وارد ساختمان ریاست جمهوری شد؛ می‌گفت باید حتماً رئیس جمهور را ببیند؛ کار آسانی نبود؛ با پا در میانی این و آن بیرون ساختمان ریاست جمهوری منتظر ماند؛ آن روزها «آقا»، رئیس جمهور بود، حضرت امام خامنه ای
وقتی آقا برای رفتن به مراسمی از ساختمان بیرون آمدند، مرحمت بالازاده خودش را به ایشان رساند، تلاش محافظان نتیجه‌ای نداشت، چون آقا به اشاره اجازه داده بودند تا این نوجوان را ملاقات کنند؛ مرحمت 13 ساله با لهجه شیرین آذری و شاید هم به زبان آذری گفت «آقا! یک خواهش داشتم».

آقا با مهربانی حالش را پرسیدند و نامش را و بعد گفتند «خب، چه خواهشی پسرم؟» مرحمت که هیجان‌زده بود، نفس عمیقی کشید و گفت «آقا! خواهش می‌کنم به آقایان روحانی و مداحان دستور دهید دیگر روضه حضرت قاسم (ع) نخوانند!» آقا پرسیدند «چرا فرزندم؟ و مرحمت که حالا دیگر بغضش ترکیده بود و هق‌هق گریه امانش نمی‌داد با کلماتی بریده بریده گفت «آقا! حضرت قاسم (ع) هم مثل من 13 ساله بود که امام حسین (ع) به او اجازه میدان داد، اما فرمانده سپاه اردبیل اجازه نمی‌دهد به جبهه بروم، می‌گوید 13 ساله‌ها را نمی‌فرستیم».

  مرحمت 13 ساله به اردبیل بازگشت، اما برخلاف دیروز که از اردبیل به تهران می‌آمد، دلگرفته و غمزده نبود؛ از خوشحالی در پوست نمی‌گنجید، دلش برای اینکه زودتر برسد، پر می‌کشید. کاش اتوبوس هم پر داشت.

 نامه ای از جیبش درآورد و با کمال شجاعت و خوشحالی  داد به  من و گفت باز کن و بخوان !بنده فکر کردم حتما رفته از یکی از ادارات و یا پایگاهها نامه ای آورده که شاید اعزامش کنند ، ولی وقتی نامه را باز نمودم ، شگفت زده شدم !!! نمی دانم چشمانم درست می بیند !آری متن نامه ، دستخط مبارک حضرت آیت ا... خامنه ای بود . مرحمت در آن زمان با مشکلات فراوان توانسته بود از حضرت آقا دستخطی بگیرد که متن آن به قرار زیر بود :

 

 بسمه تعالی

 

  جناب آقای رضایار !

 

 مرحمت را مرحمت کنید برود . 

 

 والسلام سید علی خامنه ای

 آری مرحمت بالازاده با نشان دادن مجوز آقا، وارد تیپ عاشورا شد.
شجاعت و درایت را با هم داشت و همه در حیرت که این همه در یک نوجوان 13 ساله چگونه جمع شده است؛ بر و بچه‌های تیپ عاشورا چهره مهربان و جدی مرحمت را از یاد نمی‌برند؛ بیشتر اوقات کنار فرمانده‌اش شهید «مهدی باکری» دیده می‌شد.
«مرحمت بالازاده» روز 21 اسفند 1363 در عملیات «بدر» در جزیره مجنون شهید شد؛ در عملیاتی که شهید «مهدی باکری» هم در  آن به آسمان پرگشود.« به نقل از سردار رضایار – فرمانده دانشکده علوم و فنون نیروی مقاومت بسیج  در سال 1381»

 

 منبع : سایت ستاد یادواره شهدای ارسباران


  

90/6/21
11:39 ع

ستاد یادواره شهدای منطقه ارسباران در نظر دارد به منظور پاسداشت رشادت­ها و از جان گذشتگیهای شهدا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، فراخوان وبلاگ نویسی در فضای مجازی (وبلاگ­ها) باعنوان «لاله های ارسباران» را برگزار نماید.

نظر به فرارسیدن اجلاسیه یادواره شهدای منطقه ارسباران ، ستاد یادواره در نظر دارد به منظور

پاسداشت رشادت­ها و از جان گذشتگیهای شهدا و رزمندگان هشت سال دفاع مقدس، فراخوان

وبلاگ نویسی در فضای مجازی (وبلاگ­ها) باعنوان «لاله های ارسباران» را با موضوعات ذیل برگزار

نماید. لذا از عموم علاقمندان و وبلاگ نویسان  جهت شرکت در این فراخوان دعوت به عمل می­آید.

کلیه شرکت کنندگان می­توانندمطالبشان را در وبلاگ شخصی خود از تاریخ 15/6/90 تا

حداکثر 20/7/90 آدرس وبلاگ و مشخصات خود را به سایت  shahid-arasbaran.ir  در

قسمت تماس با ما معرفی نمایند. توضیح : از کلیه علاقمندان به شرکت در این مسابقه

 خواهشمند است پس از ثبت نام ، آدرس سایت ستاد یادواره شهدای منطقه ارسباران را

در وبلاگ خودشان لینک نمایند .
 

محورها و موضوعات مسابقه وبلاگ نویسی « لاله های ارسباران »
1-      شهداء ، دفاع مقدس و  بیداری اسلامی.
2-     شهداء و الگو گیری از نهضت سرخ عاشورا.
3-     شهداء و عمل به تکلیف ( لحظه شناسی ).
4-     شهداء و بصیرت.
5-     شهداء و ولایت پذیری.نکته :‌مطالب و مقالاتی که حول محورهای فوق در وبلاگ ها ثبت و منتشر شده باشد ، پس از بررسی ، جوایزی به نفرات برگزیده اهداء‌ خواهد شد.

 


  

89/11/5
7:16 ع


تو دنیا دوستانی دایم که اگه امروز نگیرند، بالاخره یک روزی دست آدمو می گیرند و به هدفش نزدیکش می کنند

به نظر من دوست خوب دوستیه که توی سخت ترین شرایط، وقتی که دیگه تنهای تنهای تنهایی دستت رو بگیره و تو رو به بهترین هدفی که تو زندگیت داشتی برسونه.
راستی گفتم هدف، هدف ما از به دنیا اومدن و زندگی کردن چیه؟ کدوم دوست می تونه ما رو به این هدف نزدیک کنه؟

تصمیم گرفت به خدمت امام علی علیه ‏السلام برود. به سرعت به سمت مسجد رفت. می ‏دانست امام علیه ‏السلام در آن ساعت در مسجد مشغول عبادت است. به مسجد رسید و امام علیه ‏السلام را دید که در محراب به نماز ایستاده است. صبر کرد تا نماز او تمام شود. پس از نماز نزد ایشان رفت، سلام کرد و سؤالش را بیان کرد و از بهترین همنشینی پرسید. امام علی علیه ‏السلام فرمود: «هنگامی که انسان در آخرین روز عمر و اولین روز آخرت قرار می‏ گیرد، مال، فرزندان و اعمال او در برابرش مجسم می ‏شوند. سپس او نگاهی به اعمال خود می ‏کند و می ‏گوید: من نسبت به شما بی ‏اعتنا بودم. حال بگویید برایم چه خبری دارید؟
اعمال می ‏گویند: ما همنشین قبرت هستیم، تا روز رستاخیز در پیشگاه پروردگار حاضر شویم.»
سپس امام علیه ‏السلام فرمود: «اگر او از دوستان خدا باشد، اعمالش به صورت انسانی در می ‏آید که با زیباترین چهره و خوشبوترین عطرها و فاخرترین لباس‏ ها ظاهر می‏شود و می ‏گوید: «بشارت باد بر تو! به آرامش، نعمت و بهشت پر برکت خوش آمدی. قدمت را گرامی می ‏داریم در این هنگام، شخص سؤال می ‏کند: تو کیستی؟!
او جواب می ‏دهد: من اعمال صالح تو هستم که از دنیا به همراه تو به سوی بهشت می ‏روم.


منبع

  

89/11/5
7:16 ع



سلام دوستان، توی مضامین دینمون که نگاه می کنیم می بینیم از روز قیامت تعابیری شده مانند یوم الحسرة، (روز حسرت بر فرصتهای از دست رفته)، می گن آدم به قدری حسرت روزهای از دست رفته رو می خوره که حواسش نیست در حالی که پوست و گوشت دست و بدنشو می خوره، روزی که «مِثْقَالَ ذَرّةٍ شَرّاً یَرَهُ»!!!!!!!!! اولش آدم شوکه می شه، به خودش می گه من اون روز چطور فشارها و سختی ها رو تحمل کنم؟!!! غافل از این که دین ما دین رحمت  است، خودِ خدا برای رهایی از فشار و سختی آن روز ترفندهایی به ما آموزش داده است.
این حکایت رو ببینید:
بسیار سخت ‏گیر بود و عذر کسی را به راحتی نمی‏پذیرفت. یکی از دوستانش از سر دلسوزی به او گفت: «اگر در این دنیا سخت بگیری و بخشش نداشته باشی، خدا نیز چنین معامله ‏ای با تو خواهد کرد. اگر آسان بگیری و عذر دیگران را بپذیری، خدا نیز هنگام حسابرسی بر تو سهل و آسان می ‏گیرد و تو را مورد عفو و رحمت خود قرار می ‏دهد.»

او از شنیدن این سخن، تکانی خورد و به خود آمد. علاقه‏ مند شد که نزد پیامبر(ص) بیاید و درباره حسابرسی آسان از آن حضرت بپرسد.
پیامبر(ص) به آن مرد اجازه سؤال داد و او پرسش خود را مطرح کرد. پیامبر(ص) فرمود: «سه چیز در هر کس باشد، خداوند حساب او را آسان و او را به رحمتش وارد بهشت می‏کند.»
مرد، دوباره پرسید: «ای رسول خدا! آن سه چیز را نام ببرید.»
پیامبر(ص) فرمود: «عطا کنی به کسی که تو را محروم کرده و پیوند برقرار سازی با کسی که از تو بریده و عفو کنی کسی را که به تو ستم کرده است».

  

89/11/3
5:9 ع

آنچه که برای همه‌ی ما، برای همه‌ی بسیجیان عزیز، برای جوانها در هر نقطه‌ای از این عرصه‌ی عظیم که مشغول کار هستند، باید به عنوان شاخص مطرح باشد، عبارت است از این سه عنصر: بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه. این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. این عناصر سه‌گانه باید برای ما شاخص باشد؛ بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه.



1) آنچه که راه را مشخص میکند، بصیرت است.
قدرت تحلیل باید پیدا کرد، قدرت تشخیص باید پیدا کرد...
امام - کسی که پدر همه‌ی این جریان بود، حق حیات به گردن جامعه و این حرکت عظیم داشت - فرمودند اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من رو برخواهند گرداند. شاخص، اسلام است؛ شاخص، اشخاص نیستند؛ این حرف امام (رضوان اللَّه علیه) است.

2) عنصر دوم، اخلاص است.شرط شهادت و شرط مجاهد فی‌سبیل‌اللَّه بودن این است که حرکت او فی‌سبیل‌اللَّه باشد، للَّه باشد؛ یعنی اخلاص داشته باشد...
انگیزه‌های شخصی، انگیزه‌های گروهی، انگیزه‌های فامیلی، رودربایستی‌های رفاقتی اگر در حرکت ما تأثیر گذاشت، این اخلاص را مشوب میکند، مشکل درست میکند. بی‌اخلاصی، یک جائی خودش را نشان خواهد داد.
3) عنصر سوم، عمل بهنگام و به اندازه است.
لحظه‌ها را باید شناخت. اگر چنانچه انسان وقت‌شناس نباشد، نداند کدام کار را در کجا باید انجام داد، ممکن است خطاهای بزرگی از انسان سر بزند...
تلاش فکری، تلاش علمی، تلاش سیاسی، تلاش اجتماعی؛ همه‌ی اینها وقتی برای خدا و برای انجام وظیفه باشد، مجاهدت و جهاد فی‌سبیل‌اللَّه است... در همه‌ی اینها باید آن خط روشن و صحیح را در نظر گرفت؛ یعنی خط انقلاب، خط حفظ نظام، خط احیای دین.

...اگر بخواهیم این سه عنصر را تأمین کنیم، باید در درون خودمان با خودمان مجاهدت کنیم؛ یعنی جهاد اکبر. جهاد با نفس تلاشی است که امروز همه‌ی ما به آن احتیاج داریم.
(بیانات رهبر انقلاب در دیدار هزاران نفر از بسیجیان استان قم‌ 2-8-1389)

  

89/10/29
4:17 ع

به گزارش شیعه آنلاین، دین مبین اسلام هنوز در کشور آلمان به رسمیت شناخته نشده است. اخیرا یک مؤسسه دینی برای رسمی شدن دین اسلام در آلمان رفراندمی برگزار کرده و از کاربران اینترنتی خواسته که نظر خود را در این مورد بیان کنند.
از همین رو از تمام مسلمانان درخواست می کنیم با وارد شدن به لینک این سایت که در ذیل این خبر قرار دارد، در این رفراندوم شرکت کنند و برای رسمی شدن دین مبین اسلام در آلمان رأی بدهند.
گفتنی است گزینه “JA” به معنی “بله” است.لینک:

 

ادامه مطلب...

  

89/10/17
2:45 ع

آرزوی شهادت در دل او شعله می کشید .مقام معظم رهبری


 


ای هم نفسان بودن و آسودن ما چیست

یاران همه کردند سفر بودن ما چیست

بشتاب رفیقا که عزیزان همه رفتند

ساکن شدن و راه نپیمودن ما چیست

شهید حاج احمد کاظمی فرزند حاج عشقعلی متولد 2 مرداد 1337 در سن 20 سالگی به مبارزین فلسطینی پیوست و در سن 22 سالگی به فرماندهی تیپ نجف اشرف منصوب گردید ، طراحی و اجرای 20 عملیات مهم جنگی تحت فرمان امام خمینی (ره) منجر به آزادسازی پنج استان کشورمان و ده ها شهر گردید و فرماندهی او در قرارگاه حمزه منجر به امنیت کامل کردستان شد . در سال 1379 به فرماندهی نیروی هوایی و در شهریور 1384 به فرماندهی نیروی زمینی سپاه از سوی حضرت آیت اله العظی خامنه ای حفظه الله منصوب گردید ، سرانجام در 19/10/1384 پس از 30 سال جهاد و مبارزه در سانحه هوایی در ارومیه به درجه رفیع شهادت نائل گردید .


شهید دلاور احمد کاظمی


ادامه مطلب...


  

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ