سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

89/9/6
10:27 ع

از روی ما عبور کنید!
در زندگی انسان همیشه لحظاتی وجود دارند که برای همیشه در خاطر آدم ماندنی و چه بسا در شکل دهی به روند زندگی فرد تا آخر عمر تأثیرگذار باشند. جنگ پر است از این لحظات!
اون شب گردان ما می بایست به عمق خط دشمن می زد. گروهان من گروهان اول یعنی نوک پیکان حمله گردان بود.
همیشه در عملیات های بزرگ یک تعداد از گردانها به عنوان گردان های خط شکن عمل می کردند که وظیفه شون باز کردن مسیر حرکت گردان های دیگر، باز کردن میادین مین و برخورد با نیروهای تأمین دشمن بود. ما باید بعد از گردان خط شکن به سرعت وارد شده و به عمق خط دشمن حمله می کردیم. دستور حرکت به گردان داده شد این یعنی گردان خط شکن موفق به شکستن خط شده است.
به سرعت گروهان رو به سمت معبر باز شده حرکت دادم. به محل معبر رسیدیم، باید گروهان رو از معبر عبور می دادم و به عمق مواضع دشمن برای رسیدن به خط دوم عراقی ها راهنمایی می کردم.
هرچه نزدیک تر می شدم همهمه عجیبی به گوش می رسید صدای یاحسین(ع)، یا ابوالفضل(ع) و آه و . . . صدا رساتر می شد. چند منور بالای سر ما روشن شد و باعث شد مسیر خودمون رو بهتر ببینیم خدای من باور کردنی نبود.
گردان خط شکن برای اینکه خط و مسیر معبر رو برای عملیات باز کنه همگی یا روی مین رفته بودن یا با شلیک دشمن در معبر ورودی خط دشمن شهید یا مجروح شده بودن، به طوری که جایی برای عبور و پا گذاشتن وجود نداشت.
فاصله ای به عمق 150متر و عرض10متر فقط رزمنده هایی بودن که روی زمین افتاده بودن. توی این جمع فرمانده گردان خط شکن که زخمی بود وسط نیروهاش به صورت نیم خیز افتاده بود و وقتی که متوجه رسیدن ما شد با لهجه اصفهانی دعا می کرد یک بلندگو در دست داشت و توی تاریکی شب توی بلندگو دستی صدا می کرد برادر از روی ما عبور کنید، یا حسین(ع)، متوقف نشید.
من که یکه خورده بودم کمی صبر کردم و در عین حالی که بچه ها رو تحسین می کردم با اکراه شروع به عبور از روی شهدا و زخمی ها کردم تا بقیه بچه های گروهانم با عبور من به خودشون جرأت بدن و عبور کنن. خدای من عجب شبی بود.
هفته نامه صبح صادق- هادی نخلستانی


  

ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ